هرقدر هم كلمه غار، غارنوردی و غارشناسی در زندگی مردم، مأنوس نباشد و توجه اكثريت قريب به اتفاق جامعه به اين پديده های طبيعی و شگفت انگيز فقط به ابعاد، تاريكترين تاريكی ها معطوف گردد، هر قدر هم ساليان، سال كوهنوردان و علاقمندان بی توجه به رازهای نهفته و درون غارها، گذرا و بی تفاوت به بازديد آنها بروند و اقدامی جهت شناسايی زوايای نامكشوفشان به عمل نياورند، باز بايد اميدوار بود، از هر صد تن يا بيشتر بالاخره نفراتی معدود، آستين بالا زنند و در راه كشف مظاهر اولين تمدن های انسان ها در ظلمات مطلق بكوشند.
غارها بخصوص در كشور باستانی ايران تا به حال آن طور كه بايد مورد تفحص و شناسايی قرار نداشته و از نظر ديرين شناسی مورد كنكاش واقع نشده و غارشناسی ايران اگر چه ساليان درازيست آغاز شده اما هم چنان در ابتدای راه باقی مانده است.
در كشور ما قريب به يكهزار و دويست غار تا به حال شناسايی شده كه شايد در حدود ده درصد، آن هم فقط از نظر ترسيم كروكی درباره ی آنها اقدام شده ولی هيچ گاه از لحاظ باستان شناسی، جغرافيايی، جانورشناسی، آب و هوا و طبيعت و زمين شناسی مورد توجه قرار نگرفته و چه گنج های گرانبها و كم نظيری از هويت ملی ايرانيان و بشر اوليه كه در دل تاريك غارهای كشور پنهان مانده است.
اما سوای از اين ها كه غارها نخستين خانه های انسان ها، به شمار می رفتهاند، در عهد باستان توسط مهرپرستان، ميتراييان (ميترا يا مهر، از ايزدان مشترك هنديان و ايرانيان آريايی) در تاريكی غارها پس از غروب خورشيد، ضمن قربانی گاو مراسمی مخصوص در غار به مورد اجرا میگذاردهاند، هاشم رضی پژوهشگر معاصر در كتاب دو جلدی مفصل خود، به نام آيين مهر (تاريخ آيين راز آميز ميترايی در شرق و غرب از آغاز تا امروز، از انتشارات بهجت سال 1381، صفحهی 268 جلد اول) چنين نقل نموده است:
«به موجب روايات، تصويری از كشتن گاو به وسيله ی مهر كه در غاری روی داده آگاهی داريم، كشته شدن گاو به دست مهر، مميزهی اساسی اين آيين است و بدون استثنا در تمام مهرابهها، در انتهای آن، نقش كشته شدن گاو به دست مهر، چه به وسيلهی نقاشی و چه به وسيلهی نقش برجسته و تنديسه وجود داشته است، مهر ناجی مردم بوده، و برای رهايی آنان گاو را میكشد و خود با حواريونش به آسمان بالا میرود.
به همين جهت مهری دينان يا مهرابهها را در غارهايی طبيعی بر پا میكردند، يا برای ساختن مهرابه، غارهای مصنوعی زيرزمينی میساختند و دهانهی اين غارها را به شكل طبيعی در میآوردند.»
غارنوردی در كشور ايران، نه با شكل امروزی بیسابقه نبوده و شايد يكی از قديمترين سوابق غارپيمايی داستان غار و بهرام گور باشد، غاری كه بهرام گور پادشاه ساسانی به دنبال شكار گور به درونش رفت و ديگر بازنگشت، حكيم نظامی شاعر بلند آوازه، موضوع را اين چنين تصوير نموده است:
بود غاری در آن خرابستان
رخنهی ژرف داشت چون چاهی
گور چون شاه را نديد قرار
گور در غار شد روان و دلير
وان وشاقان به پاسداری شاه
نه ره آنكه در خزند به غار
|
خوشتر از چاه يخ به تابستان
هيچكسرا نه بر درش راهی
آمد از دور و درخزيد به غار
شاه به دنبال او گرفته چون شير
بر در غار كرده منزلگاه
نه سر باز پس شدن به شكار
|
نظامی پس از اشاره به اينكه سران لشكر برای آگاهی از وضع بهرام به جانب غار می شتابند و خدمتگاران و غلامان را مورد مؤاخذه قرار میدهند چنين ادامه میدهد:
زه آه آن طفلكان درد آلود
بانكی آمد كه شاه در غار است
خاصگانی كه اهل كار شدند
چون نديدند شاه را در غار
ديدهها را به آب تر كردند
|
گردی از غار بردميد چون دود
باز گرديد شاه را كار است
شاه جويان درون غار شدند
به در غار صف زدند چون مار
مادر شاه را خبر كردند
|
از هفت پيكر نظامی چاپ وحيد صفحهی 438 تا 352 لغتنامهی دهخدا پاييز سال 1373 صفحهی 14564.
ابواسحاق محمد استخری فارسی نخستين جغرافيانويس دنيای اسلام، متوفی به سال 346 هجری قمری برابر با 957 ميلادی (1047 سال پيش)، از محمد ابن فقيه احمد اصفهانی در مورد بازديد از غاری چنين شرح داده است:
«غاری است به ارجان در كوهی، آبی از آن غار بيرون آيد از سنگ شبيه به عرق و از او موميايی سفيد خيلی خوبی به عمل آيد، و اين غار را دری است از آهن قفل میكنند و بعد از قفل با مهر سلطان نيز ممهور مینمايند و مستحفظين دارد، روز معينی از سال قاضی و ريش سفيدهای شهر به غار میآيند و در حضور آنها در را باز میكنند و مردی برهنه داخل میشود، هر قدر موميايی جمع شده بر میدارد و در شيشهيی، مينمايد و آن نهايت صد مثقال يا كمتر است و چون آن مرد بيرون آيد، ثانياً در مقفل و ممهور میشود و موميايی مذكور را میبرند خدمت سلطان، خاصيت اين موميایی جبر عظام منكسره است، كسی كه استخوان او شكسته قدری از آن میخورد، در خوردن اول آن استخوان منجبر میشود، عقيدهی استخری و بشاری اين است كه اين غار در ناحيهی دارابجرد است.»
ناصر خسرو قباديانی شاعر آزاده و سخن سرای بزرگ كه با مسافرتی 18000 كيلومتری، شخصاً كوهنوردی پرقدرت و توانا بوده، متجاوز از نه قرن جلوتر، پس از تبعيد از بلخ به مازندران مهاجرت كرد و سپس از بيم دشمنان به درهی غار آسای يمگان و دامنهی كوههای دشوارگذر بدخشان پناه برد، وی در يمگان اغلب خود را در غار مقيم خواند و در تشبيه حال خود به اختفای حضرت پيغمبر در غار حرا چنين سرود:
اهل غار پيمبرند همه
چونانكه به غار در، پيمبر
چون ديو ببرد خانمان از من
|
هر كه با حجت اندرين غارند
من نيز كنون چنان به غارم
به زين به جهان نيافتم غاری
|
شيخ حسن جوری كه پيروانی بسيار داشت و مورد توجه سربداران خراسان بود در محرم سال 739 هجری، پس از عزيمت به تركستان، از طريق بلخ، هرات، خواف، قهستان و گرگان و مشهد به نيشابور آمد و قريب ده ماه در «غار ابراهيم» و در آن كوهها میبود و هر چند روز در مقامی و هر شب جای ديگر به سر میبرد.
در اين مدت خلقی بسيار، به وی رو كردند كه اكثر به طلب نجات راه آخرت میآمدند و از همه طايفه پيش اين ضعيف میرسيدند، تا به جايی رسيد كه بعضی از مشايخ و اصحاب اغراض حيلت برانگيختند و افتا كردند كه او سر خروج دارد.
كتاب تاريخ طبرستان و رويان و مازندران، تأليف نصیرالدين مرعشی با مقدمهی دكتر محمد جواد مشكور، به كوشش محمد حسين تسبيحی انتشارات شرف چاپ سوم سال 1368.
الف- بيگانگان و غارهای ايران
غارنوردی و غارشناسی ايران در گذشته، همانند كوهنوردی بيشتر توسط خارجيان صورت گرفته و از سالهای دور غارهای كشورمان مورد توجه باستانشناسان و دانشمندان، بخصوص علمای اهل مكاشفهی ممالك اروپا بوده است.
نمونهی شاخص اين قبيل دانشمندان، ژاك ژان دمرگان ((1924-1857) - Jacques Jean Marie de Morgan) معدنشناس فرانسوی بوده است، وی ضمن اينكه با انجام خدمات ارزنده در شناسايی موقعيت طبيعی و جغرافيايی كوهستانهای ايران بر گردن ما حق دارد، در راهنمايی شركتهای نفتی به منابع نفتی مسجد سليمان نقش مهمی داشته و به قول الفونس گابريل (Alfons Gabriel) آلمانی دمرگان كسی بود كه منطقهی نفتی واقع در 50 كيلومتری شمال شرق شوشتر را دارای روشنترين آتيه معرفی كرد و به شركت نفت انگليس و ايران كه در سال 1909 ميلادی اكتشافات منطقهی نفتی را به عهده گرفت سفارش كرد حفريات را در اين نقطه آغاز كنند.
و يا به گفتهی ژنرال سرپرسی سايكس، دمرگان 5000 قطعه ذيقيمت باستانی ايران را در 183 صندوق به پاريس حمل نمود كه از همه مهمتر استوانهی هامورابی پادشاه كلده و ايلام است كه قوانينی بر بدنهی آن نوشته شده و قريب 30 قرن قبل از هجرت در ايران معمول بوده است اين ميراث عهد كهن كه رونق بخش مجموعهی موزهی لور پاريس میباشد، در معرض ديد علاقمندان قرار دارد.
با توضيح بالا در زير مروری داريم به وقايع تاريخ غارنوردی ايران توسط بيگانگان:
غار شاپور
غار شاپور به دليل تاريخی و وجود مجسمهی معروف آن بيشتر مورد توجه پويندگان بوده است، آلفونس گابريل محقق آلمانی در كتاب خود به نام تحقيقات جغرافيايی راجع به ايران صفحه 222 دربارهی اين غار نوشته است:
«موريه در سفر اول در سال 1808 ميلادی (برابر با سال 1187 خورشيدی) موقع عيد ميلاد مسيح به قصد كشف غار شاپور از كازرون حركت كرد، هيچ مسافر اروپايی قبل از موريه شرح شاپور را نداده بود»
جيمز موریه ((1849-1780) - James Justinian Morier) نويسنده و ديپلمات انگليسی، مؤلف كتابهايی دربارهی ايران و دبير سفارت انگليسی در سالهای 15 تا 1810 بود كه شهرتش بيشتر مربوط است به كتاب معروف حاجی بابا.
وی همچنين در صفحهی 230 كتاب خود آورده است:
«در سال 1817 ميلادی (1196 خورشيدی) ج- جانسون كه هنگام بازگشت از هند به انگلستان در ايران مسافرت میكرد، راجع به غاری كه نزديكی دهكدهی نودان واقع است توضيح بيشتری داده و همچنين مقياسی از مجسمهی سرنگون شده عرضه داشته بود، دو سال پس از آن يك نفر افسر انگليس ديگر به نام ت- لومسدن شرح غار را داده بود و در آنجا مجسمهی يك ببر و دو مخزن آب سنگی و دالانهای دخمه مانند ديده بود، اولين كسی كه غار را كشف كرد سرگرد استون وابستهی سفارت انگليس بود كه در موقع اقامت در ايران از دنيا رفت. »
آلفونس گابريل در صفحهی 229 كتاب اشاره كرده است «نقاشی (تكسيه) از مجسمه شاپور اول به فرض اينكه سر پا گردد واقع در غار نودان (NODAN) در نزديكی شاپور قابل توجه میباشد» منظور پايتخت شاپور اول است كه توسط «هادفورد جونز» كشف شد.
|
|
جیمز موریه
|
ژاک ژان دمرگان
|
غار سلمان يا اشکفت سلمان
اشکفت يا غار سلمان، غاريست طبيعی و باستانی در منطقهی گرمسير بختياری (مالمير – ايذه) كه در سال 1840 ميلادی (برابر با 1219 خورشيدی) مورد بازديد «سراوستن، هنری لايارد» قرار گرفت وی در سفرنامهی خود به نام ماجراهای اوليه در ايران ترجمهی مهراب اميري، انتشارات وحيد سال 1367 در صفحهی 111 تا 113 دربارهی اين غار چنين نوشته است:
«آنان مرا به معبری تنگ كه يك غار بزرگ طبيعی در ميان آن قرار داشت راهنمايی كردند، در دو طرف ديوارههای غار شكلهايی به بزرگی انسان در وسط سنگ تراشيده بودند. هر دو شكل در نهايت مهارت و استادی كنده كاری شده بودند، در سمت چپ شكل اول شرحی كه حاوی 36 سطر خط ميخی بود ديده میشد. روی يكی از لوحهها تصوير پنج انسان كنده كاری شده، در انتهای غار بقايا و خرابههای ساختمانی به چشم میخورد كه ظاهراً به دوران ساسانيان تعلق داشته است، مجسمهها و كندهكاریها و سنگ نبشتههای غار مربوط به دوران ما قبل تاريخ و احتمالاً متعلق به قرون هفتم و هشتم قبل از ميلاد بوده است.
در خلال اوقاتی كه من به طور ناقص و شتابزده مشغول تهيه و رونوشت از سنگ نبشه های غار بودم ملاچراغ و رفقايش مرا مورد آزار و اذيت قرار می دادند و اصرار داشتند محل واقعی گنج را به آن ها نشان دهم، در بالای يكی از لوحهها حفرهيی در ميان صخره ها وجود داشت كه آنها معتقد بودند كه گنجينه در آن محل مدفون است، هر چه اصرار می كردم كه من از وجود گنج اطلاعی ندارم متقاعد نمی شدند، بالاخره آن ها به قدری تهديد كردند كه ناچار تنها قمه يی كه همراه داشتم در دست گرفتم و آماده دفاع شدم.
مرا رها نموده و به طرف خورجين ترک بند دویدند و شروع به بازرسی محتویات آن نمودند، پس از کمی تقلا و کشمکش موفق شدم خورجین را از چنگشان خارج نمايم، به اين ترتيب پی بردم ادامهی تحقيقات برايم ميسر نيست، زيرا ملاچراغ، تصميم گرفته بود از ادامهی كارم جلوگيری كند، من با اكراه و بیميلی از ادامهی كار بازديد صرف نظر نموده و در حالی كه سوار بر اسبم شده بودم در معيت رفقای نااهل خود به ده ملامحمد مراجعت نمودم.»
خانم «دوراند» همسر وزير مختار انگليس در ايران، كه با هيأت «سرتی مور دوراند» در روز 31 اكتبر سال 1899 ميلادی برابر با نهم آبان ماه سال 1278 خورشيدی، از اشکفت سلمان بازديد نموده، اظهار داشته برای اولين بار شرح تصاوير و نوشتههای غار سلمان توسط «بارون دو بوده» نايب سفارت روسيه در تهران، در كتاب او موسوم به سفری به لرستان و بختياری به رشتهی تحرير در آمده است.
غار ماكو
دكتر هنريش بروگش، استاد دانشگاه برلين، شرقشناس و سفير دولت پروس در زمان سلطنت ناصرالدين شاه در كتاب سفری به دربار سلطان صاحب قران، ترجمهی مهندس كردبچه در صفحهی 119 كتاب خود در سال 1860 ميلادی برابر با 1239 خورشيدی بدين ترتيب شرح داده است:
«رييس پليس 70 سالهی نخجوان، كارتانو نام داشت و دارای مليت مشخصی نبود، او زبانهای آلمانی، فرانسه، انگليسی، روسی، اسپانيولی، و تاتاری را به خوبی حرف میزند و هر اروپايی كه او را میديد تصور میكرد به يكی از هموطنان خود بر خورده است.
كارتانو كه اطلاعات زيادی از اشيای آنتيك و قديمی داشت، به ما توصيه میكرد كه در سر راه خود در ايران، موقعی كه از ماكو عبور میكنيم، سری به زاغه و غاری كه در سينهكش كوه آن شهر وجود دارد بزنيم، اين غار متعلق به زمان باستان است و اشيای نفيس زيادی از آنجا به دست آمده است، كارتانو بعداً در نخجوان پای يك گاو برنزی را به من نشان داد كه از داخل اين غار پيدا شده بود و همچنين صليبی را ارايه داد كه متعلق به حدود 1000 سال قبل بود و در اين غار يافته بودند.»
غارهای كافر كلی
در سال 1889 ميلادی برابر با 1268 خورشيدی، ژاك دمرگان دانشمند فرانسوی غارهای كافر كلی در جاده هراز را مورد توجه و بررسی قرار داد و از منظرهی عمومی آنها نيز عكسبرداری نمود، وی در كتاب خود به نام هيأت علمی فرانسه در ايران (مطالعات جغرافيايی جلد اول) ترجمهی دكتر كاظم وديعی از انتشارات چهر، تبريز چاپخانه شفق صفحه 246 دربارهی اين غارها چنين روايت كرده است:
«در بالا آمدن از درهی لار، باز هم در سمت راست كمی پايين رينه، ساكنين زير زمينها فوقالعاده عجيباند، آنها در محل كافر كلی (غارنشينان كافر) نام دارند، اتاقهای بسيار متعدد به توسط راهرو، و دودكشهايی كه سابقاً در رسوبات سخت شده كندهاند به يكديگر مربوطاند، اين يك ده واقعی غارنشينهاست كه تعيين تاريخ آن غير ممكن است.»
غار كونه كوتر و غار كونه مالان
ژاك دمرگان متولد سال 1857 ميلادی متوفی به سال 1924 فارغالتحصيل مدرسهی معدن پاريس كه افتخار اولين صعود زمستان گونه به قلهی دماوند را در تاريخ 12/9/1268 خورشيدی به نام خود ثبت نموده، در چهارم اكتبر سال 1890 برابر با 12 مهر ماه سال 1269 شمسی، هم زمان از دو غار «كونه كوتر يا لانهی كبوتر» و «كونه مالان» يا غارهای دهستان عيسی كند از توابع مهاباد بازديد و با جسارت و ماجراجويی به مكاشفه پرداخته است.
پيرامون اين اولين پژوهش از نخستين پيشتاز غارنوردی و غارشناسی علمی و مستند در ايران، خلاصهيی ذكر میكنيم از صفحات 10 تا 13 جلد دوم جغرافيايی غرب ايران نوشتهی دمرگان ترجمهی دكتر كاظم وديعی استاد سابق دانشگاه تهران.
غار كونه كوتر
«من از قبل قايق گونهيی از جعبههای خالی ساخته بودم، كه به كمك آن توانستم به داخل نفوذ كرده به كمك يك قطبنما و يك نخ، نقشههای چند دالان زيرزمينی را بردارم، بدبختانه طريقهی عمل من ابتدايی بود، جعبههای من را، از هر طرف آب میگرفتند و من جرأت نكردم در راهروهای بسيار پيچ در پيچ خود را به خطر اندازم، زيرا اگر قايق من در آنجا غرق يا شمع من خاموش میشد مراجعت با شناوری ممكن نبود، به علاوه نور برای اين تالارهای وسيع ناكافی بود.»
غار كونه مالان
«پس از طی راهرو دراز و بسيار پرشيبی، شخص به اولين اتاقی كه نيمی از آن را درياچه اشغال كرده است میرسد، سپس بعد از تعقيب يك شعبه و شاخهی بسيار باريك، شخص به يك اتاق عظيم میرسد نيمی از آن را نيز درياچهيی گرفته است كه از وسط آن چند جزيرهی كوچك بيرون آمده است... من در خاك اتاق اولين، حفاریهايی كردم ليكن جز بقايای سكنهی خيلی كم قديمی تا سطح آب چيزی نيافتم.»
|
|
|
غار کونه کوتر (لانه ی کبوتر) طرح از ژاک دمرگان نخستین طراحی داخلی از غارهای ایران
|
غار چهل چشمه
در سال 1917 ميلادی برابر با 1296 خورشيدی غار چهل چشمه يا «قرخ بلاغ» واقع در آبگرم بين تاكستان و همدان مورد بازديد پنج نفر از غارنوردان روسی قرار گرفت، چند آمريكايی نيز از اين غار بازديد نمودهاند. «مجلهی نيرو و راستی شمارهی 278 چهارشنبه 12/10/1328 عباس مژده بخش»
غار زندان افغان
در تيرماه سال 1313 خورشيدی مات وی بوريسف اهل تفليس، مقيم ايران، از غار زندان افغان واقع در محدودهی شهرستان ورامين، ايستگاه راهآهن (شورآب) نزديك قلعه بلند، عسكرآباد، مباركه 18 كيلومتری قلعه بلند، گردنهی دوازده امام، دق كشكولی بازديد نمود، در اين رابطه خلاصهيی از گزارش چنگيز شيخلی از مجلهی شكار و طبيعت شمارههای 36، 77، 78 در سالهای 1336 و 1345 ذيلاً درج میگردد:
«در تير ماه سال 1313 "مات وی" به همراهی ميرزا علی اكبر خان مستوفی الممالك، نوراله خان سپهسالار (شاهزاده عضدی) حسن اناركی و علی آهنگ غار زندان افغان را كشف نمودند، مات وی به تنهايی برای بررسی مقدماتی به درون غار میرود، پس از ساعتها سرگردانی خسته و هراسان از غار بيرون میآيد و در هفتهی بعد همين گروه به جز نوراله خان، به سراغ غار میروند. اين بار هم با همهی وسايل و نفر باز به پايان غار نمیرسند.»
بالاخره غار 31 سال پس از بازديد مات وی، توسط چنگيز شيخلی مورد بازديد و مكاشفه قرار گرفت، شيخلی پايان زندگی مات وی را چنين تصوير كرده است:
«مات وی 75 ساله بر اثر فقر و از اينكه نامش جزو اشخاص بیصاحب در دفتر بيمارستان ثبت شده بود، پس از فوت به وسيله شهرداری در گوشهيی از گورستان كرج دفن گرديد و اكنون با گمنامی در گوشهيی از وادی خاموشان آرميده است.»
مات وی، كه با غارنوردی در جستجوی گنج بود، دو ماه همراه شريك خويش به نام گودرزی در چاه حمزه واقع در شمال كارخانهی سيمان شهر ری، بينتيجه تلاش كرد و حتی به اميد پيدايش دريچهی خيالی گنج، انفجاری بيهوده در چاه ايجاد نمود كه فقط وضعيت چاه را در هم ريخت.
غار كرفتو
در سال 1315 خورشيدی «سر اورال استين» از غار كرفتو بازديد نمود. كتاب غار و غارنورد، نگارش علی جوانشاد سال 1374 صفحهی 87
غار سفيدخانی
در سال 1324 دكتر «وليدين برك» استاد دانشگاه استكهلم از غار سفيد خانی واقع در 3 فرسخی جنوب اراك در كوهی به همين نام كه منبع عظيمی از سالمترين آبها را در بر دارد بازديد كرد، عباس امينی حاجيباشی عضو هيأت غارشناسان ايران در اثر خود، كتاب غارهای ايران جلد اول، غارهای اراك چاپ چاپخانهی موسوی، اراك بهار سال 1342 در صفحه 74 چنين يادآور شده است:
«دكتر وليدين برك استاد دانشگاه استكهلم در سال 1324 به سراغ اين غار آمد و در يادداشتهای خود نوشت: «پس از تجزيهی آب آن كمتر آب غاری را ديدهام يا هيچ نديدهام كه حيوانات شناور در آن به اين كمی باشد» منظور دكتر كه استاد در قسمت آبهای معدنی و گياهشناسی میباشد از حيوانات شناور ميكروبهايی است كه درون آبهای ديگر به وفور ديده میشوند و توليد امراض مختلف میكنند.
غار تنگ پبده «PABDA»
دكتر رومن گيرشمن در كتاب خود به نام ايران از آغاز تا اسلام، ترجمهی دكتر محمد معين چاپ هفتم سال 1368 صفحهی ده آورد است:
«در بهار سال 1949 ميلادی برابر با سال 1328 خورشيدی ما نخستين بار در ايران، آثار بقايای انسان عهد پيش از تاريخ را در حفاری غاری در «تنگ پبده» در كوههای بختياری واقع در شمال شرقی شوشتر تشخيص داديم، در اينجا انسان برای تهيهی خوراك خود به شكار میپرداخت و برای اين منظور حيله را بيش از اعمال قدرت به كار میبرد، وی به طرز استعمال چكش سنگی، تبردستی، تبری كه به چوبدستی شكافدار متصل بود آشنايی داشت.»
غار بيستون
غار بيستون بر دامنهی كوه بيستون، در 200 متری نقش تاريخی داريوش هخامنشی بالای سر مجسمهی هركول، در تابستان سال 1328 خورشيدی برابر با سال 1949 ميلادی، مورد بررسی پرفسور «كارلتون كون» باستان شناس آمريكايی قرار گرفت.
وی ضمن كاوش در اين غار تا عمق 5/6 متری پايين رفت، به عقيدهی كارلتون كون، اين غار در دورههای مختلف از جمله دورهی جمعآوری غذا، دورهی كشاورزی، دورهی نئوليتيك و دورههای تاريخی ديگر مورد استفاده قرار گرفته است، پرفسور كارلتون كون، نام غار را غار شكارچيان و زرادخانهی انسان قديم ناميده است، كتاب كرمانشاهان و تمدن ديرينهی آن، تأليف ايرج افشار سيستانی، چاپ دوم زمستان سال 81، انتشارات نگارستان صفحهی 123 به نقل از مسعود گلزاری، كرمانشاهان، كردستان جلد اول.
غار آبی در كوههای زاگرس و ماهی سفيد كور
آنتونی اسميت، نويسنده، جانورشناس، مجری سريالهای مستند تلويزيونی در انگليس و نويسندهی كتاب ماهی سفيد كور، در كتابهای قديمی خوانده بود، در آبهای زير زمينی معابد باستانی ايران به ويژه معابد «آناهيتا» ماهی سفيد كوری زندگی میكند كه در دنيا منحصر به فرد بوده و نمونهاش هيچ جا ديده نشده است.
تيم تحقيقاتی، اكتشافی وی از جانب دانشگاه آكسفورد، روز 26 خرداد ماه سال 1330 با يك جيپ جنگی به قصد يافتن ماهی سفيد كور راهی ايران شدند، بسياری از قناتها، چشمهها، رودخانهها و منابع آبهای زير زمينی ايران را مورد كاوش قرار دادند ولی موفق نشدند، اما با پديدهی شگفت انگيز قناتهای ايران آشنا شدند و شيوهی بهرهبرداری از آن را مورد مطالعه قرار دادند.
در ادامهی پیگيریهای مترجم دربارهی ماهی كور، بعدها آنتونی اسميت به وی چنين نوشت:
«حدود 25 سال پس از اولين سفر خود به ايران موفق شد ماهی سفيد كور را كه بعداٌ به ماهی كور غار معروف شد، در يك غار آبی در كوههای زاگرس بيابد. او خاطر نشان كرد كه يك فيلم پنجاه دقيقهيی نيز دربارهی ماهی كور غار و چگونگی كشف آن تهيه كرده است»
محمد نبیزاده مترجم علاقمند كتاب سپس بدين ترتيب ادامه داده است:
«اينجانب شخصاً موفق شدم فيلم پنجاه دقيقهيی ماهی كور غار را در سالن فيلم سازمان حفاظت محيط زيست به زبان اصلی تماشا نموده و اين ماهی عجيب و حيرت انگيز را از نزديك ببينم، طول اين ماهی كه بدن آن مثل بلور شفاف است حدود 12 سانتيمتر است و بكلی فاقد چشم میباشد، اين ماهی شگفت انگيز با استفاده از شاخكهای خود هر مانعی را تشخيص داده و به راحتی ماهیهای چشمدار شنا میكند»
چون محل زندگی ماهی تعيين نشده بود به دنبال مكاتبات مترجم، اسميت اعلام كرد محل كشف تيرهی جديد ماهی غار در نزديكی محلی به نام تنگ هفت در ميان كوههای زاگرس میباشد.
آنتونی اسميت در سال 1356 خورشيدی پس از 35 سال موفق به كشف ماهی سفيد كور در ايران شد كه ماجرای آن صورت فيلمی مستند توسط BBC انگليس به كارگردانی شخص آنتونی اسميت تهيه گرديد، يك نسخه از اين فيلم در آرشيو فيلمهای سازمان حفاظت محيطزيست ايران موجود میباشد.
از كتاب ماهی سفيد كور ايران، سفرنامهی آنتونی اسميت، ترجمهی محمود نبیزاده چاپ اول سال 1369 نشر گسترده.
غارهای «هوتو» و «كمربند»
در سال 1330 خورشيدی هيأتی از كاوشگران دانشگاه پنسيلوانيا آمريكا به سرپرستی «دكتر كن» از دو غار هوتو و كمربند واقع در محدودهی شهرستان بهشهر بازديد نمودند، كتاب تاريخ دو هزار سالهی ساری (دارالملك مازندران) نگارش حسين اسلامی، از انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی قايمشهر شمارهی 4 چاپ اول سال 1372 در صفحههای شماره 17 تا 19 در اينباره مطالب مفيدی به شرح زير درج نموده است:
«تاكنون يكی از قديمترين فسيلهای كشف شده از انسان در مازندران مربوط به دانشگاه پنسيلوانيای آمريكا است كه در سال 1330 خورشيدی در دو غار به نام «كمربند» و «هوتو» در بهشهر مازندران كشف شد، اين هيأت در طول چهار هفته كار، كف سنگ آهكی غار هوتو را حفر كردند و به آثاری از تمدنهای «عصر آهن خام» و «عصر برنز» و در پايينتر به «عصر مس» و پايينتر از آن به «عصر سفال» و سنگ تراشيده دست يافتند.
در اين قسمت از عمليات آثاری كشف شد كه نشان میداد انسانهای دوران مذكور، در دورهيی خاص از مرحلهی شكار حيوانات گذشته و در دورهيی ديگر به شبانی و رام كردن حيوانات و سپس به دورهی زراعت رسيدهاند.
بيست پا پايينتر از طبقات مذكور، زير يك قشر سنگريزههای سخت دورهی يخچالها، استخوانهای فسيل شدهی انسانهايی به دست آمد كه ظاهراً دايرهوار كنار هم نشسته و طاق غار بر سر آنها فرود آمده، با مطالعهی آلات سنگی و استخوانهايی كه در آن حوالی يافته شد چنين استنباط میكنند كه شايد اولين بار بشر كامل در اين حدود از جهان به كار كشاورزی پرداخته، و بساط تمدن را در آن حوالی گسترانيده است.
از مشخصات غار «هوتو» دانسته شد كه اسكلت انسانها از لحاظ استخوانبندی و از حيث دست و پا فرق محسوسی با انسان كنونی ندارند و طول قدشان 170 سانتيمتر بوده است. منتها جمجمهی آنها كوچكتر و دندانهايشان همه سر پهن و آسيايی بوده و مربوط به دورهی علفخوارگی انسان بوده است.
با توجه به اينكه فاصلهی آخرين دورهی يخبندان را با زمان حاضر بين پنجاه الی يكصد و پنجاه هزار سال دانستهاند، عمر فسيل سه انسان كشف شده را در غار «هوتو» هفتاد و پنج هزار سال تخمين زدند.
استخوانهای كشف شده در اين غار با استخوانهای نيمه انسان ماقبل تاريخ كه پيشتر كشف شد و احتمالاً در همين دوره میزيست تفاوت آشكار دارد، جمجمهی انسان غار «هوتو» متعلق به انسان كامل و جديدی بود كه تا آن زمان فقط در جنوب دريای خزر يافت شده و چنين پنداشتهاند كه آنها، نيای مستقيم بشر امروزی بودهاند.
لويی واندنبرگ، استاد دانشگاه بروكسل، چنين نظر دارد:
«آثاری كه از غارهای «كمربند» و «هوتو» پيدا شده همه مكمل يكديگرند، به ما اجازه میدهند كه در ناحيهی مازندران تحول وجود انسان را از دورانهای يخبندان تا عصر حاضر مشخص نماييم»
يافتههای غار «هوتو» و «كمربند» عبارتند از:
1- غار هوتو: يك جفت استخوانبندی بسيار بزرگ ران، استخوانبندی مردی بالغ، استخوان ساعد، استخوانبندی دو زن، شاخها و استخوانهای يك نوع آهو، استخوانهای موش درشت صحرايی و استخوانهای سگ دريايی.
2- غار كمربند: سر يك استخوان بازوی انسان، استخوانهای دختری 12 ساله و استخوانبندی يك مادر جوان و كودك شيرخوار در آغوش، بر اساس كشفيات باستانشناسی در زير خاكهای رسوبی و شندار آمل، دندان كرسی فيلی كشف شد كه دهها هزار سال از انقراض نژادش میگذرد.
با كشف آلات و ادوات در سواحل بحر خزر مشخص گرديد كه قبل از ورود آريايیها، انسان و حيواناتی نظير ساكنان جنگلی گرمسيری در اين منطقه به سر میبردهاند، آنچه مسلم است به دليل عدم بررسی منظم و مستمر باستانشناسی، تاريخ زندگی انسان و سير تدريجی تمدن آن در مازندران كه به دوران علف خوارگی و پيش از عهد يخبندان مربوط میشود، دقيقاً مشخص نگرديد تا سهم مردم مازندران در بنيان نهادن تمدن بشری معلوم گردد.»
غار پراو
در سال 1350 خورشيدی غار پراو كه از ديرباز شناخته شده بود برای اولين بار توسط يك گروه غارشناس ورزيدهی انگليس به رهبری «جان ميدلتون» كشف شد، آنها توانستند تا عمق 732 متری پيش روند و سپس در سال 1351 هيأت مزبور اكتشافات خود را ادامه داد، اما پس از پيشروی كوتاهی در عمق 751 متری با برخورد به يك مخزن كوچك آب متوقف شدند، اينجا پايان كار بود و پيشروی از آن ميسر نگرديد، غار پراو به طول 1364 متر و دارای 26 حلقه چاه میباشد كه عميقترين آنها 42 متر است، غار پراو در جنوب كوه پراو در رشته كوه زاگرس در 25 كيلومتری شمال شرقی كرمانشاه قرار دارد.
(از كتاب غار و غارنورد، نگارش علی جوانشاد سال 1374 صفحهی 259)
غار كنشت
غار كنشت در بين راه روستای كنشت، توسط هيأت باستانشناسان دانشگاه شرقی شيكاگو به سرپرستی «بروس هاو» در سال 1339–1338 مورد بازديد قرار گرفت، آنان پس از حفاری و انجام مطالعاتی، اين غار را به زمانی در حدود چهل هزار سال پيش تشخيص دادند، از كتاب كرمانشاهان و تمدن ديرينهی آن.
غار قوری قلعه
غارشناسان و غارنوردان انگليسی بين سالهای 1350–1340 خورشيدی، از غار قوری قلعه در دامنهی غربی كوه شاهو در شهرستان پاوه بازديد علمی به عمل آوردند ولی مدركی از حضور آنان در دست نيست، در سال 1356 نيز فرانسویها به منظور شناسايی و بررسی غار با همكاری و همراهی كوهنوردان ايران، علی پور حسينی و حشمت فرهادی در حدود 600 متر به درون غار نفوذ نمودند، كتاب كرمانشاهان و تمدن ديرينهی آن، به نقل از مقالهی مهدی ملكی شجاع از مجلهی دانستنیها ارديبهشت سال 1370.
غار اشكفت گاوی
غار «اشكفت گاوی» با قدمت 27 هزار سال كه در دامنهی شمالی كوه سبز و در محل اتصال رودخانه «كر» و «سيوند» در استان فارس و در پنج كيلومتری شهر مرودشت قرار دارد، در فهرست آثار ملی كشوری ثبت شد، اين غار ابتدا در سال 1969 ميلادی از سوی «ويليام سامز» كه مشغول بررسی باستانشناسی در حوزه رود كر بود، شناسايی شد.
با توجه به آثار به دست آمده از اين غار كه بيشتر شامل ابزارهای سنگی و استخوان بود، قدمت آن متعلق به دورهی پارينه سنگی ميانی و فوقانی دانسته شد، آزمايشهای كربن 14 نيز قدمت اين آثار را بين 16 تا 27 هزار سال پيش از عصر حاضر مشخص كرده است.
با ثبت غار «اشكفت گاوی» در فهرست آثار ملی كشور، از اين پس با هر گونه عملياتی كه منجر به تغيير در اين اثر و حريم آن شود به طور قانونی برخورد خواهد شد.
:: بازدید از این مطلب : 267
|
امتیاز مطلب : 84
|
تعداد امتیازدهندگان : 28
|
مجموع امتیاز : 28